دانلود رمان تهران نمیخندد اثر منیر کاظمی – بدون سانسور

دانلود رمان تهران نمیخندد اثر منیر کاظمی – بدون سانسور pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان تهران نمیخندد از منیر کاظمی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

روی پل هوایی می ایستم. هنوز هم ویر این را دارم که ببینم بالاخره روزی ممکن است پل سقوط کند یا ترک بردارد و من دقیقا از میان همان ترک بیفتم روی سر ماشین ها و له شوم یا نه؟ سرد نیست اما سوز خوبی دارد. دوباره شماره را می‌گیرم و بعد به ماشین ها زیر پایم نگاه می‌کنم. اولین باری که روی یک پل هوایی ایستادم زانوهایم می لرزید. خیال می کردم زمین از این بد عهدی که در حقش کرده ام ناراحت می شود. از اینکه تصمیم گرفته ام ترکش کنم حتی برای دقایقی. جاذبه اش را می فرستد سراغم و مرا پایین می کشد تا زیر چرخ ماشین ها له کند. چسبیده بودم به چادر مامان و می لرزیدم.

خلاصه رمان تهران نمیخندد

انگشتم را از زیر نایلون پیچیده دور موهایم رد میکنم تا کف سرم را بخارانم. رنگ بیچارگی من است . هر بار اراده میکنم این بار بگذارم سفیدها در بیایند و موهایم نقره ای شود ارغوان منصرفم می کند . سفیدی مو در اوج جوانی ارثیه ی خانوادگی ماست . سی را که رد کردم تقریبا از هر ده تار مو شش تایش سفید بود. ارغوان چند ضربه به در می زند . بعد بدون انتظار برای جواب من در را هل می دهد : -مامان این لنزم قشنگ تره یا این ؟ از داخل آینه می بینمش. آنقدر به خودش رسیده که فقط خدا را شکر می کنم فرهنگ سینما را کنسل کرد وگرنه با این وضعیت امکان نداشت اجازه بدهم پایش را

بیرون بگذارد و دوباره برای حداقل یکی دو هفته قهر و دعوا داشتیم. -فرق ندارن. -چرا نگاه کن. جلو می آید. چشم هایش را توی صورتم گشاد می کند: -ببین . این یکی روشن تره وسطش هم یکم عسلیه. اون یکی نه. بین مردمک چشم هایش مردمک می دوانم. پانزده ساله است و از نظر من همه ی این کارها اضافی و نامناسب است. حتی هنوز پشیمانم که اجازه دادم امسال تابستان ابروهایش را تمیز کند. دوباره حرف های مشاور را در خودم مرور می کنم.حرف هایی که وقت زیادی صرف کرده ام تا به خودم بقبولانم؛ سعی کنید تفاوت نسل و فاصله ی خواسته ها رو درک کنید » -چشمای خودت رنگش قشنگتره.

کمر صاف می کند: -اه . مامان ! سوال منو جواب بده. -خب هیچکدوم. قبل از آنکه جمله ی بعدی را بگوید و مرا به رگبار انتقادات ومقایسه با مادر بقیه ی دوستانش ببند صدای زنگ آیفون می آید. -باباست. کف سرم به شدت می خارد. دلهره می گیرم. وقتی جدا شدیم ارغوان ده سالش بود . آنوقت ها وقتی روزی که به آن روز فرهنگ می گفتم می رسید روز جنون من بود . از صبح شبیه مرغ سرکنده دور خودم میچرخیدم . بیرون جایی قرار می گذاشتیم و من دیگر حتی نمی توانستم با ارغوان حرف بزنم . انگار به جهنم می رفتیم . همین که دستش را به دست فرهنگ می دادم احساس می کردم…

دانلود رمان تهران نمیخندد اثر منیر کاظمی – بدون سانسور pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان فصل توت ۲

دانلود رمان فصل توت ۲ pdf بدون سانسور

دانلود رمان فصل توت ۲ از منیر کاظمی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

تقریبا یک سال از دانشگاه رفتنشون میگذره که ورودیای جدید میان دانشگاه که دختر خیلی خوشگلی به اسم سوده هم بینشون بوده، توجه میعاد بهش جلب میشه و قضیه خیانتو اینا پیش میاد، فیروزه شکست بدی میخوره ،میعاد پشیمون میشه و….

خلاصه رمان فصل توت

بوی باران که بینی اش را پر کرد، فهمیده پنجره باز است. سرش را از روی لپ تاپ برداشت و به لباس های روی آویز وسط بالکن نگاه کرد. لک باران تقریبا هیچکدام را بی نصیب نگذاشته بود. پنجره را بست و آمد به بالکن. لباس ها را نگاه کرد برای اواسط مهرماه باران کمی تند و وحشی به نظر می رسید. بخصوص که مسیرش را کج انتخاب کرده بود .لباس ها را رها کرد. به نظرش دو سه لکه با بیست لکه خیلی فرقی نداشت .حالا که کثیف شده بود توفیری نمی کرد اگر از این بدتر هم میشد. باید دوباره همه را از

اول می انداخت داخل ماشین. و قبلش حواسش را جمع می کرد که بر اساس رنگ و نوع پارچه و جنس از هم تفکیکشان کند. شاید هم همه را با هم می ریخت .لکه ی باران باید به این چند تا لباس عقبی که کم نصیب مانده بودند هم می رسید. همه شان یک دست بارانی می شدند. لکه ای. لکه های سر تا سری. با بوی خاک آب خورده. به ضربات تند و شلاقی باران روی بشقاب زنگ زده ی ماهواره نگاه کرد. به حوضچه ی آب کثیفی که یک گوشه جمع شده و یک رود باریک از انشعاباتش تا زیر وسایل دور ریز و بدرد نخور رفته بود نگاه کرد.

وسایلی که هیچ حوصله نکرده بود از هم جدایشان کند. اصلا این بالکن اتاق او بود، دلش میخواست اینطور کثیف و بههم ریخته باشد.رو به بالکن های ردیفی بلوک های رو به رو ایستاد. دست به سینه.نگاه کرد به زنی در بالکن بلوک روبرویی که به سرعت داشت لباس هایش را از روی آویز جمع می کرد. از این دور پیدا بود عصبی و کلافه است”به بالکن شما که چپ نمیزنه. لباس هات خیس نشدن. فقط وسواس داری خیسن نشن. تو هم وسواس داری .” زن لباس ها را زیر بغل زد و با سرعت پرید داخل خانه….

دانلود رمان فصل توت ۲ pdf بدون سانسور

دانلود رمان بر شاخ های یک گوزن از منیر کاظمی – فایل pdf

دانلود رمان بر شاخ های یک گوزن از منیر کاظمی – فایل pdf pdf بدون سانسور

دانلود رمان بر شاخ های یک گوزن از منیر کاظمی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

زندگی پر فراز و نشیب رضا انجمن، یکی از برجسته ترین اساتید ادبیات دانشگاه، استادی به ظاهر موفق با شخصیتی ملول و آزرده که کسی علاقه ای به او ندارد و تنهاست، روزی از پشت پنجره دانشکده، ریما، دانشجوی فعال و ممتازی را می بیند که با شتاب به پشت پرچین درخت‌های…

خلاصه رمان بر شاخ های یک گوزن

صبح روزی که جلوی آینه ایستادم و مقنعه را به سرم کشیدم درست لحظه ای که از میان بافت تاریک پارچه تصویری نامعلوم از خودم در آینه می دیدم فهمیدم مبتلا شده ام. ثانیه هایی طولانی آن زیر ماندم و به گنگی خودم در آینه خیره شدم. فکر می کنم همیشه دوست دارم دعا کنم هیچکس اول صبح نفهمد عاشق شده است. هیچکس صبح زود درست وقتی میخواهد یک روز شلوغ را شروع کند نفهمد مدت ها از سرطانش گذشته است. هیچکس نمی توانست تو را دوست داشته باشد. رضای انجمن را حتی

مورچه های سوراخ های کنج دیوارها هم دوست نداشتند. هیچکس نمی توانست کلماتت  را دوست داشته باشد وقتی تیغ نقدت آنقدر برنده و نگاهت کوبنده بود. هیچکس دوستت نداشت چون دوست داشتن بلد نبودی. آدم ها برایت موجوداتی بودند که سطح توقعت از زندگی را به صفر می رساندند. همان چیزی که می خواستی. اینکه درگیر هیچ چیز و هیچ کس نباشی. چطور می شد بفهمی مبتلا به چنین کسی شده ای و خودت نفهمیده ای؟ عشق اما مثل سرطان نیست. هیچ امیدی به شفا نیست. هرگز. عشق

خرچنگ پهلوانیست که چنگک هایش را در بطن وجودت فرو می کند و آنقدر آنجا می ماند تا با هم بپوسید و تمام شوید. از میان بافت پارچه ی مقنعه وقتی این حقیقت را با تمام گوشت و پوستم لمس کردم مطمئن شدم تمام شده ام. آغاز پایانم شروع شده و از آن صبح دیگر همه ی صبح ها برای من چای تلخ هم نزده است. به بچه ها در اتاق نگاه کردم. به تلاششان برای بیدار شدن و رسیدن به کلاس. به لیوان های چایی شسته نشده روی میز وسط اتاق. لپ تاپ ها با سیم های بهم پیچ خورده اش. لباس های آویزان….

دانلود رمان بر شاخ های یک گوزن از منیر کاظمی – فایل pdf pdf بدون سانسور

دانلود رمان اندوه باکره اثر منیر کاظمی – بدون سانسور

دانلود رمان اندوه باکره اثر منیر کاظمی – بدون سانسور pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان اندوه باکره از منیر کاظمی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

اندوه باکره داستان اروند عزیزی ست. پسر مستند سازی که همراه با گروهش در جریان ساخت یک‌ مستند با جلوه،تور لیدر و فعال در حوزه حقوق زنان، آشنا می شود. این فیلمنامه و آشنایی با شریفه دخترک بلوچ، زندگی هر دو را دستخوش تغییراتی عمیق می کند.‌

خلاصه رمان اندوه باکره

دامن بلند پرچین و دنباله دار لباس عروس روی زمین کشیده و نیم دوری دور خودش چرخیده بود. زیر باد پنکه ای که لک و لک کنان یک نیم دایره ی فر ضی را می رفت و بر می گشت تورهای سفید دوخته شده به چین های دامن بی قرار تکان می خوردند. یحیی چمباتمه زده بود جایی نزدیک لباس و از دالان تاریکی که یکی از پیچ های دامن ایجاد کرده بود ماشین کوچک قرمز رنگش را عبور میداد. حواسش بود سر و صدا نکند تا خانم فرهادی کلافه نشود.

خصوصا که ظهر گرمی بود و عرق در چین های گوشتالود غبغب خانم راه گرفته و بیشتر از همیشه بی قرارش می کرد. یک صندلی آنطرف تر مادرش نشسته بود. در یک روسری سبز با دسته های بلند که محکم زیر حلقش گره زده بود. مثل خانم فرهادی چاق نبود و غبغب نداشت. برعکس آنقدر ظریف و کوچک جثه بود که صورتش میان روسری و صدایش j لایه هایش گم شده بود. خانم فرهادی “دختر “می زد و هیچوقت عادت نداشت سلیمه را به اسمش صدا بزند…

دانلود رمان اندوه باکره اثر منیر کاظمی – بدون سانسور pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان فصل توت ۳ اثر منیر کاظمی – نگارش قوی

دانلود رمان فصل توت ۳ اثر منیر کاظمی – نگارش قوی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان فصل توت ۳ از منیر کاظمی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

فیروزه دختر عمه ای داره به اسم سپید که ۱۵ سالشه، سپید تو بچگی مادرشو از دست میده و باباش یه مدت گموگور میشه و سپید یه مدت پیش فیروزه که اونموقع ۸سالش بوده زندگی میکنه واسه همین خیلی دوسش داره سپید که در جریان رابطه میعاد و فیروزس با بچه بازی و حسادت رابطه اینا که داشت دوباره جون میگرفتو به گند میکشه جوری که همه تو لجنه کاراش فرو میرن…

خلاصه رمان فصل توت

موزیک ملایم بود. حتی ولوم آنقدر پایین بود که به زور شنیده می شد. فیروزه برای بار چندم سر جایش جا به جا شد. انگشت میان ابروهایش کشید و دست ها را بهم چسباند. میعاد یکی دو بار زیر چشمی نگاهش کرد. -چیه؟ -هان؟ -چته؟ -هیچی. دلواپس عقب چرخید تا دوباره دایان را در صندلی مخصوصش چک کند. -چرا انقدر نگرانی؟ به میعاد نگاه کرد که به جاده ی رو به رویش زل زده بود. هر چند لحظه به خواهر زاده ی بلوندش که از شیشه های عقب ماشین خودشان آنها را نگاه می کرد لبخند می زد. و برایش دست تکان می داد. -نگران نیستم. نه. -خانم من شما رو حفظم واسه ما لایی نکش. خودش خندید.

فیروزه لبخند زد: -لات شدی. -نزدیک اومدن عماد که میشه میرم تو پوسته ی اصلیم. فیروزه لبخندش عمیق تر شد: -اوهوم. بعد به حلقه اش ور رفت. -خب حالا بگو چرا نگرانی؟ واسه خواستگاری و این صحبتا؟ فیروزه حلقه را چند دور اضافه چرخاند: -نمی دونم. -دقیقا نگرانی کجاشی؟ -نمی دونم خب… نمیدونم برخورد فریبا چطور ممکنه باشه. هنوزم فکر میکنم باید بهش می گفتیم. اینطوری… فکر نمیکنم خوشش بیاد. یا اصلا… برخورد خوبی داشته باشه. -خب دیگه خواسته ی خود عماد بوده. هر چی بشه هم مسئولیتش با خودشه. -اگه برخوردش بد باشه چی؟ -مثلا پا میشه فحش میده؟

-نه…نه خب ممکنه… نمی دونم. فقط خیلی اضطراب دارم. فریبا از اولشم رک بود. دیگه فرهنگ اونور هم که غالب شده. هیچی دیگه. امیدوارم یه چیزی نگه که مامان بابا ناراحت بشن. میعاد آرنج به شیشه تکیه داد. به فیروزه نگاه کرد و لبخند زد: -یجوری حرف میزنه انگار این خواهر بزرگتره اونه. خب حالا هر جوری هم حرف بزنه ربطش به ما چیه؟ -بلاخره خواهر منه. -اولا که حساب تو از اون جداست. اصلا حساب شما از همه دنیا جداست. فیروزه حلقه را تکان می داد. لبخند نرم و پر استرسی زد. -دوما هم که مطمئنا مامان توقع هر چیزی رو داره. -مگه عماد بود؟ به هر حال یه پیشنهاده ممکنه هم اوکی نشه….

 

دانلود رمان فصل توت ۳ اثر منیر کاظمی – نگارش قوی بدون دستکاری و سانسور

موضوعات
درباره سایت
جواهری
جواهری رمان وبسایت اصلی دانلود رمان رایگان ایران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " جواهری " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.