دانلود رمان یک قطره تا خون (جلد دوم) اثر hanieh & narsis_Lavani – به صورت رایگان

دانلود رمان یک قطره تا خون (جلد دوم) اثر hanieh & narsis_Lavani – به صورت رایگان بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان یک قطره تا خون (جلد دوم) از hanieh & narsis_Lavani با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

سطح فرهنگی خانواده امم بالا بود. پدرم دکتر بود و مادرمم معلم بود. من تک پسر خاندان طاهریان بودم و عزیز دردونه. اولش مامانم مخالفت کرد ولی بعد که با قاطعیت پدرم مواجه شد سکوت کرد. خواهرمم اون موقع اینقدر بچه بودند که اصلا این چیزها براشون مهم نبود.

خلاصه رمان یک قطره تا خون

یک ماهی میگذشت که به پاریس اومده بودم و بابا رو پیدا کرده بودم و در این مدت تنها از پشت تلفن جویای حال رایان بودم گهگاهی هم کیان چند تا عکس ازش می گرفت و برام ایمیل می کرد! با اینکه می گفت حالش خوبه اما از غم نگاهش میشد فهمید که خوب نیست دیگه چشم هاش اون برق خاص و شفافیت رو نداشت. لاغر شده بود و قامت بلندش روز به روز تکیده تر میشد همه این ها رو از توی عکسای ارسالی کیان، شاهد بودم! اوایل ، پدرم خیلی بهم سختگیری می کرد و نمی خواست لام تا کام راجع به اون پسره نیکلاس تارتیچ”هیچ حرفی بزنه،

اما به مرور که اصرار من رو دید، لب باز کرد و به حرف اومد اما بازهم معلوم بود که داره چیز مهمی رو از من پنهان میکنه چون دقیقا همون حرف هایی رو برام بازگو کرد که توی تحقیقاتش خونده بودم! دیگه کلافه شده بودم به هر دری می زدم تهش به بن بست می خوردم ذهنم اشفته بود. از اینکه رایان داشت توی اون پژوهشگاه خراب شده، ذره ذره اب میشد و من نمی تونستم برای کمک بهش قدم از قدم بردارم، از خودم بیزار بودم! اون شب رو خوب به خاطر دارم یکی دیگه از شب های سرد ماه بود. پدرجلوی شومینه کوچیکی که باکمک هم گوشه آزمایشگاه

بنا کرده بودیم، روزنامه به دست روی صندلی بلند و قهوهای رنگ که با هر تکان به عقب و جلو می رفت، نشسته بود طوری روزنامه رو به دست گرفته بود که انگار واقعا داره میخونش، اما رد نگاهش به طرف اتش شومینه بود حسابی غرق فکر بود. دو فنجون فهوه ریختم و به سمتش رفتم انقدر که تو عالم افکارش غرق بود، متوجه حضورم نشد و با شنیدن صدام جا خورد. _بابا… معلوم هست حواستون کجاست؟ مگه تو این روزنامه چی نوشته که انقدر شما رو به فکر فرو برده؟! کمی به سمتم خم شد، فنجون قهوه رو که روبروی من و روی میز بود برداشت…

دانلود رمان یک قطره تا خون (جلد دوم) اثر hanieh & narsis_Lavani – به صورت رایگان بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان گرگینه (جلد اول) اثر hanieh & narsis_Lavani – نگارش قوی

دانلود رمان گرگینه (جلد اول) اثر hanieh & narsis_Lavani – نگارش قوی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان گرگینه (جلد اول) از hanieh & narsis_Lavani با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

راجع به پسری هستش که بنا به دلایلی در تیمارستان بستری شده و متاسفانه هیچکسی نمی‌دونه مشکلش چیه و نمیتونه حریفش بشه چون فوق العاده پرخاشگره… تا اینکه…!

خلاصه رمان گرگینه

لبخند مسخره ای زد دستانش را درون جیب هایش کرد، برگشت و از همان مسیری که آمده بود رفت، سوار ماشینش شد و از در تیمارستان خارج شد. من ماندم و نقشه ی ندانسته‌ی درون ذهن حسام! خسته به سمت اتاق رایان برگشتم, با مسکنی که بهش داده بودند خوابیده بود. نگاهی به لباس هایش کردم… عوض کرده بودند. در اتاقش را بستم و به اتاقم برگشتم. خیلی دلم می خواست نقشه ی حسام را بدانم. تلفن را برداشتم , دکمه ۱ را فشار دادم. +خانم سمایی؟ _بله؟ +من توی اتاقمم , اگه مریض اتاق ۱۱۱ بیدار شد یا سر و صدایی از اتاقش آمد

من را خبر کن… در ضمن، هیچ کس حق رفتن به اتاقش را نداره جز آقای جامی! _بله.. بله. تلفن را قطع کردم و سرم را روی میز گذاشتم، از شدت خستگی بیهوش شدم. با تکان های حسام سرم را از روی میز برداشتم. لبخند قشنگی به لب داشت. _سلا م خانم دکتر خوشخواب.. اممم به قول شما فرانسوی ها letex! موهای روی صورتم را کنار زدم، ولی باز با سماجت تمام دوباره روی صورتم ریختند. +اولا سلام صبح بخیر دوما اینجا چی کار میکنی؟ سوما letex نه و latex (به فرانسه یعنی خوش خواب) چهارما از کی فرانسوی یاد گرفتی؟ دستانش را به نشانه ی

تسلیم بالا برد. _ترمز بابا , من فقط یه صبح بخیر گفتم همین! به صندلیم تکیه دادم، احساس می کردم تمام مهره های گردن و کمرم در حال انحنا مانده اند و قصد راست شدن ندارند. +تو که گفتی خوش خواب! اخم تصنعی کرد. میز را دور زد و روی میز، در فاصله ی نزدیکی از من نشست. موهای صورتم را کنار زد, دست راستش را روی پاهاش اهرم کرد و لبخند شیرینی زد. _دونه دونه سوالاتتو جواب بدم؟ یا سوال بپرسم؟ دستانم را بغل کردم. +تو که من را می شناسی! دستانش را در هوا تکان داد. _اوه , البته مادمازل! صبح شما هم بخیر , استاد هر دوی ما را کار داره…

دانلود رمان گرگینه (جلد اول) اثر hanieh & narsis_Lavani – نگارش قوی بدون دستکاری و سانسور

موضوعات
درباره سایت
جواهری
جواهری رمان وبسایت اصلی دانلود رمان رایگان ایران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " جواهری " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.