دانلود رمان کابوس های شبانه رایگان

دانلود رمان کابوس های شبانه رایگان pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان کابوس های شبانه از خانومی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

ﻣﺮﺩﺍنگی ﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺑﺮﺳﺎﻥ ؛ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﻏﯿﺮﺗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ !!

خلاصه رمان کابوس های شبانه

با فریاد خودم از خواب بیدار شدم ، لعنتی ، با ز هم کابوس بود… عرق سردی روی پیشانی ام نشست… ضربان قلبم تند شده بود و نفس نفس می‌زدم… چشمم فقط سیاهی شب را می‌دید، نگاهی به وضعیتم انداختم، روی صندلی گهواره ای بودم، خدار ا شکر که این اتفاق ، داخل اتاق خواب نیفتاده بود وگرنه میترا از ترس، سکته می‌کرد… چشمهایم را بستم… قطره اشکی از گونه ام چکید… یاد دوران شیرین گذشته افتاده بودم، چه زندگی  خوبی داشتیم …خدایا چه میشد هنوز هم چون بچه ها، دغدغه ام، مسائل روز مره بود…

چه میشد اگر دلیل گریه هایم، نداشتن دوچرخه برای بازی در کوچه بود… چه میشد اگر دلیل عصبانی تم، بعد از بازی فوتبال، فقط درست نکردن یک غذای خوشمزه توسط مادرم بود… چه میشد اگر آنها زنده بودند… چه میشد اگر از ناراحتی و غصه، به کانون گرم خانواده ام پناه می‌بردم… چه میشد اگر می توانستم، فقط به میترا بگویم چرا؟ سرم درد گرفته بود… نمی‌دانم چند ساعت در این حالت ماندم، تا سپیده صبح سر زد… دیگر پای چشم‌هایم گود افتاده بود… هر کس نمی دانست، فکر میکرد معتاد شده ام.

البته با این سیگار های پی در پی که می‌کشیدم ، بعید هم نبود که چند روز دیگر ، برای تسکین درد هایم، به سراغ هر کوفت و زهر ماری بروم… وقتی به میترا نگاه می‌کردم می‌ترسیدم… از وجود کارد در آشپزخانه هم می‌ترسیدم… نکند همه این ها باعث شوند روزی جنون، به سراغم بیاید و جدی جدی او را به قتل برسانم؟ و عشقم را با دست های خودم بکشم؟ تصمیم گرفتم قبل از اینکه میترا بیدار شود و مرا مورد سوال و جواب های تکراری قرار دهد از خانه بزنم بیرون، اول، یک دوش گرفتم بلکه سر حال تر شوم …

دانلود رمان کابوس های شبانه رایگان pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان شکوفه سیب از سعیده نعمتی – نگارش قوی

دانلود رمان شکوفه سیب از سعیده نعمتی – نگارش قوی pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان شکوفه سیب از سعیده نعمتی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

داستان دختری که طی یه خواستگاری سنتی، با خواستگارش که خیلی هم معقوله ازدواج می کنه و امید داره به یه زندگی پر از عشق و آرامش، چیزی که تو رویاهاش تصورش می کرد!… اما دست سرنوشت چیز دیگه ای رو نوشته…

خلاصه رمان شکوفه سیب

رو به آِیدا چشمک زد و ادامه داد: -اینم بگم که داداش ما آکبنده. مهر و موم دادیم دستت مثل من تجربه نداره خودت باید راهش بندازی تا کفتر بشه واست. امیر سام عقب عقب از باغچه کلوخی گلی برداشت و سمتش پرتاب کرد. سپهر همون موقع جا خالی داد و پشت در پنهان شد. کلوخ به شیشه خورد و پخش زمین شد. سپهر سرش را از لای در بیرون آورد و لهجه دار گفت: -دیدی؟ عین همون “کلومو” نچسبه. امیر سام آیدا را به سمت ماشینش هدایت کرد و گفت: بهتره بریم چشمش به دختر ها که می افته نطقش هم باز میشه.

سوار ماشین شدند و به سمت خانه ی آیدا رفتند. امیر سام از نگاه خیره ی آیدا به خودش، با لبخند کوتاه نگاهش کرد و پرسید: -چیه؟ ظاهرم مشکلی داره؟ آیدا چشمان شیفته اش را به خیابان دوخت: -نه مثل همیشه شیک و مرتبی. فقط… -چی؟ -اعتراف می کنم که آدم حسودی ام… هیچوقت دلم نمی خواست بدونم که کسی قبلا تو زندگیت بوده یا نه چون می دونستم تحملش برام سخت می شد. اما با شناختم ازت و حرف های سپهر، مطمئن شدم که من اولین دختر زندگیتم…

با شوق به سمتش چرخید: -نمی دونی چقدر خوشحالم که من اولین کسی ام که تونستم خودمو تو دلت جا کنم. لبخند امیر سام کمرنگ شد و لب هایش را کاملا به دهان کشید. آیدا اشتباه فهمیده و حقیقت چیز دیگری بود. اگر می دانست که اولین نفر نیست و هنوز نتوانسته جای نفر قبلی را بگیرد، باورش می شکست. گفت که هیچوقت نمی خواسته بفهمد پس بعد از این هم کلامی از الهام و عشق دیرینه اش نمی گفت. لبخندی زد و وارد کوچه ی فرعی شد…

دانلود رمان شکوفه سیب از سعیده نعمتی – نگارش قوی pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان کیش و مات (جلد اول) بدون سانسور

دانلود رمان کیش و مات (جلد اول) بدون سانسور pdf بدون سانسور

دانلود رمان کیش و مات (جلد اول) از یسنا یاسربا فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

این رمان در مورد دختر ساده ایی به اسم شهرویه است که برادرش بعد از خیانتی که نامزدش در حقش میکنه اونو میکشه اما برادر نامزدش دامیار که خان اون روستا است برای اینکه غرور و شخصیت خانوادگی خودشونو حفظ کنه درخواست قصاص برادر شهرویه میده.شهرویه برای نجات جون برادرش تصمیم میگیره خونبس دامیار بشه.مردی خشک و متعصب که هیچ بویی از عشق و احساس نبرده بعد از دست درازی که به شهرویه میکنه اونو هر روز به روش های مختلف شکنجه و آزار میده تا اینکه… جلد دوم نیومده…

خلاصه رمان کیش و مات

-خانم! رضایت پدر بچه برایِ این کار نیازه! نمی خوام بعداً شر بشه. کلافه از حرف هایِ تکراری دکتر، دست هاش رو بینِ دست هام گرفتم و التماس وار گفتم: _خانم تو رو خدا! تو رو خدا کمک کن بهم! من… من این بچه رو نمیخوام… و بعد از مکثِ کوتاهی، خواستم لب باز کنم و دوباره چیزی بگم که با صدایِ داد و بیدادی که از بیرون مطب میومد، ناخود آگاه دست هایِ دکتر رو محکم تر از قبل گرفتم. صداش رو می شناختم! الکی که نبود! چند ماهی رو کنارش زندگی کرده بودم و حتی نوعِ نفس
کشیدنش رو هم از بر بودم.

حالا با شنیدنِ صدایِ بمش که مدام فریاد میزد، زود تر از هر زمانِ دیگه ای شناختمش! در که با شتاب باز شد، هراسون نگاهم رو بهش دوختم که با دیدنِ چشم هایِ قرمزش، آب دهنم رو قورت دادم. زیر لب و با عجز اسمش رو صدا زدم که فقط اخم هاش رو درهم کرد و به طرفم اومد. -اقای محترم چه خبرتونه؟ انگشت اشاره اشَ رو به نشونه ی سکوت رویِ لب هاش گذاشت و رو به دکتر گفت: -ببند دهنت رو! اینجا رو که رو سرت خراب کردم حالیت میشه دیگه هچین گهی نخوری! و بعد از زدنِ حرفش، دستِ لرزون من رو گرفت و کشید.

با شتاب از رویِ تخت پایین افتادم! با هق هق گفتم: _ولم کن! دامیار کاری به کار من نداشته باش. من این بچه رو نمیخوام… بچه ای پدرش تویی رو نمی خوام! می فهمی؟ بدونِ توجه به حضور دکتر و وضعیت اسفناکِ من یقه اَم رو چنگ زد و رو به روم وایساد. -که بچه ی من رو نمی خوای؟ هوم؟ با شجاعتی که از منه ترسو بعید بود گفتم: _اره! نمی خوام! نه بچت رو میخوام نه خودت رو! نگاهش رو، رویِ اجزای صورتم چرخوند و ابرویی بالا انداخت. و بعد بدون حرف دستم رو کشید و بی توجه به تقلا هام از مطب خارجم کرد…

دانلود رمان کیش و مات (جلد اول) بدون سانسور pdf بدون سانسور

موضوعات
درباره سایت
جواهری
جواهری رمان وبسایت اصلی دانلود رمان رایگان ایران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " جواهری " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.