دانلود رمان خلسه از م.ابهام با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
“خلسه” روایتی از زیبایی عشق اول است. مارال دختر سرکش خان که در ۱۷ سالگی عاشق معراج سرد و مغرور میشود ولی او را گم میکند و سالها بعد روزی دوباره او را میبیند و …
خلاصه رمان خلسه
تا معراج خواست دهان باز کند و بگوید “من بلد نیستم” مقابلش ایستادم و یک مشت خلال بادام ریختم کف دستش و گفتم فعلاً اینارو بخور تا شله زرد آماده بشه. با تعجب نگاهی به کف دستش کرد و بدون جواب رویش را برگرداند. کنارش روی صندلی هایی که اطراف دیگ گذاشته بودیم نشستم و گفتم: تو چته؟ سرد نگاهم کرد و با آن صدای بمش گفت: چیه مگه؟ مثل خودش بیتفاوت گفتم پاچه میگیری… چرا؟
با گوشه ی چشمش نگاهم کرد و گفت: سگ خودتی نمیخوای بگی چه مرگته؟… مشکلی داری با من؟ تو که سر تا پات مشکله… دم پر من نپیچ… وا، چیکارت کردم مگه وحشی؟ هم تا مغز استخوانم عاشقش بودم و هم نیشش میزدم. پارادوکس عجیبی در وجودم حاکم بود و گاهی به معراج حق میدادم که از من دوری کند. از جایش بلند شد و بدون جواب سمت دیگ رفت و با ملاقه ای بزرگ همش زد. متعجب بودم که معراج زبان دراز و حاضر جواب چطور جواب دندان شکنی به من نداد و رفت.
لعنتی… ترجیح میدادم بجای سکوت و بیتفاوتی با من بحث و کلکل کند. بالاخره شله زرد آنقدر جوشید تا آماده شد و زعفران و گلابش را هم ریختند و با صلوات هم زدند.
زن ها کاسه های چینی را در سینی های بزرگ گرد چیدند و من کاسه ها را بلند میکردم و معراج با ملاقه ی بزرگ پرش میکرد و کاسه ی بعدی را مقابلش می گرفتم.