دانلود رمان آن دیگری از مریم حسینی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختری خسته و رنج کشیده زیر بار مشکلات مجبور شده مرد بار بیاید مسیرش یه شرکت بزرگی می خورد که در انجا مردی در انتظار اوست برای گرفتن انتقام سختی که دخترکمان کوچک ترین نقشی در آن ندارد و در این میان مشکل قلب دخترکیست که تاب تنهایی را دیگرد ندارد و دل می دهد به گرگی که قصد دریدن او را دارد….
خلاصه رمان آن دیگری
سرم را به طرف آیه چرخاندم و نگاه تحسین برانگیزی، حواله اش کردم. – دستیار و نزدیکترین شخص به من، خانم عبادی. – باورم نمیشه یک خانم کنارت دیده باشم. خندید و ادامه داد. – یا داری پیر میشی که دستیار گرفتی یا می خوای بهاین بهونه مخش رو بزنی . دقیق به هدف زده بود. اما نباید دستم برای آیه رو میشد. – تو همیشه همراه اون پسره… اسمش چی بود؟ کاوه، کامران؟ – کیان. بشکنی زد . – خودشه، کیان. تو همیشه با اون بودی. به صندلی سلطنتی بزرگش تکیه زد .
– این تغییر رو به چی تعبیر کنم مرد جوان؟ کاملا جدی و صریح جواب دادم. – به این که بهتر به مسائل کاری توجه کنیم نه مسائل خصوصی من. از حرفم جا خورد، اما خودش را نباخت. تک خند ه ای زد. – این یعنی داری از جواب دادن طفره میری. زیر نگاه مواخذه گر آیه دست پیش بردم و از سینی مقابلم جامی برداشتم. -می تونی هرطور دوست داری برداشت کنی. دست بلند کردم و با بشکنی یکی از خدمه ها را متوجه خودم کردم. – یک لیوان شربت برای خانم و یه بطری آب.
پا روی پا انداختم و سیگاری آتش زدم. – برای معامله اومدم. با همان سیگار کنج لبش جواب داد. – من عاشق معامله کردن با توام. دقیق و پرسود. آیه دفترچه کوچکی را از کیفش بیرون کش ید. جام قرمز مقابلم چشمک م یزد. به سختی جلوی خودم را گرفتم تا دستم را پیش نبرم. کاش قول نداده بودم. – چرا لبی تر نمی کنی؟ نگو می ترسی که تو مستی، همه چیز به ضررت تموم شه. پوزخندی زدم. – خودتم میدونی که با یک پیک مست نمیشم. ولی خوب، من قوانین خودمو دارم. خودم را جلو کشیدم و آهسته ادامه دادم…