دانلود رمان آکادمی خون آشام (جلد اول) از ریچل مید به صورت رایگان

دانلود رمان آکادمی خون آشام (جلد اول) از ریچل مید به صورت رایگان pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان آکادمی خون آشام (جلد اول) از ریچل مید با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

رز هاتاوی یک ومپایر و محافظ شخصی یک موروی به نام لیسا دراگومیر می باشد. او در آکادمی خون آشامِ «سینت ولادیمیر» یاد می گیرد که چگونه با استریگوی مبارزه کند، و توسط یکی از محافظان بزرگ تر لیسا، دیمیتری بلیکوف، آموزش می بیند تا با استفاده از سه روش قطع کردن سر، بیرون آوردن قلب استریگوی به وسیله ی خنجر نقره ای، و سوزاندن، آنان را بکشد.
رمان آکادمی خون آشام
چند هفته ی بعد، کم کم زندگی در آکادمی طوری اطرافم را گرفت که همه چیز راجع به آنا را فراموش کردم. شوک برگشتنمان به تدریج از حافظه ها پاک می شد و ما هم به روال عادی نیمه راحتمان باز می گشتیم. روزهای من حول کلیسا، ناهار با لیزا و هر نوع فعالیت اجتماعی دیگری که در آن می توانستیم با هم باشیم،

خلاصه رمان آکادمی خون آشام

چند هفته ی بعد، کم کم زندگی در آکادمی طوری اطرافم را گرفت که همه چیز راجع به آنا را فراموش کردم. شوک برگشتنمان به تدریج از حافظه ها پاک می شد و ما هم به روال عادی نیمه راحتمان باز می گشتیم. روزهای من حول کلیسا، ناهار با لیزا و هر نوع فعالیت اجتماعی دیگری که در آن می توانستیم با هم باشیم، خلاصه می شد. نداشتن یک آزادی واقعی دشوار بود، اینجا و آن جا نگاه هایی به من میشد، اما حداقل زمان هایی که در معرض توجه همگانی نبودم راحت تر می گذشت. با این که به لیزا گفته بودم از جشن و مهمانی ها دور بماند اما خودم نمی

توانستم تحمل کنم. از حرف زدن با دیگران خوشم می آمد، از گروه ها خوشم می آمد و دوست داشتم. سر کلاس ها فعالیت بیشتری از خودم نشان بدهم. نقش جدید لیزا به عنوان یک ناشناس به سادگی توجهات را به خودش جلب می کرد، زیرا همگی لیزا را قبل از رفتنمان می‌ شناختند و می دانستند با لیزای فعال و پر جنب و جوش گذشته و کسی که همیشه در مرکز سلطنتی ها می درخشید، کاملا فرق دارد. اما این هم طولی نکشید و اکثر دانش آموزان به این نتیجه رسیدند که پرنسس دراگومیر از رادار اجتماعات محو شده و وقتش را با ناتالی و گروهش می گذراند.

هنوز هم گاهی دلم خواست به خاطر وراجی های ناتالی سرم را به دیوار بکوبم، اما در هر صورت او موروی خوبی بود، حداقل بهتر از سلطنتی های دیگر، و من از اینکه بیشتر وقتم را با او می گذراندم خوشحال بودم. درست از زمانی که کایروا به من هشدار داده بود، عملا تمام وقت تمرین می کردم. همینطور که رمان می گذشت از تنفر بدنم نسبت به من کاسته می شد. عضلاتم محکم تر و استقامتم بیشتر می شد. هنوز هم سر جلسات تمرین کتک می خوردم اما دیگر به بدی قبل نبودم. حالا مشکل بزرگ پوستم بود. همین بودن در سرمای بیرون که موجب ترک خوردن..‌.

دانلود رمان آکادمی خون آشام (جلد اول) از ریچل مید به صورت رایگان pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان دانکن (جلد پنجم) بدون سانسور

دانلود رمان دانکن (جلد پنجم) بدون سانسور pdf بدون سانسور

دانلود رمان دانکن (جلد پنجم) از دی بی رینولدز با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

با پیداشدن جسد یک دختر تو خونه‌ی خون لرد خوناشامِ واشنگتن پای یک معمای جنایی وسط میاد. دانکن به دنبال اجرای عدالته تا بعنوان یک لرد قلمروش رو از هرج و مرج دور نگه داره، و اِما… بعنوان صمیمی‌ترین دوست مقتول دنبال قاتل. برای اِما مهم نیست که قاتل یک خوناشامه، اون شجاع‌ترین دختریه که هر کسی به عمرش دیده. در راه حل این پرونده اِما و دانکن با هم ملاقات می‌کنن. تنها راهی که دانکن می‌تونه اِمای کله‌شق رو کنترل کنه، نزدیک نگه‌داشتن اونه. تمام لردهای خوناشام باید برای خودشون جفتی داشته باشن و بوی خون اِما بدجور دانکن رو وسوسه کرده‌.اِما جفت خونی اون بود…

خلاصه رمان دانکن

لوییس و نگهبان دیگر هنوز در حال جنگ بودند، با زدن هر ضربه ی بی رحمانه ای که می توانست یک انسان را با ضربه ی اول بکشد، خون جاری میشد. لوییس حریف خود را به دیوار کوبید که باعث شکسته شدن روکش چوبی و ایجاد یک فرورفتگی به اندازه ی خوناشام در بالای دیوار و پخش شدن گرد گچ در هوا شد. خوناشامِ ویکتور از خشم فریاد زد، مشتش را محکم کرد و همانطور که سعی می کرد موقعیتشان را برعکس کند، انگشتانش را در بازوی لوییس فرو برد، اما لوییس از حرکت خوناشام برعلیه خودش استفاده کرد؛ کامل او را چرخاند و به آن طرف اتاق انداخت. وقتی به میز خورد،

به یکی از انسان های بیهوش برخورد کرد و عکس العملی از جنس فریادی ناخواسته را آشکار ساخت. دانکن بیشتر از آن که ببیند، حس کرد که ویکتور تکان خورد؛ حس کرد که لرد خوناشام شروع به جمع کردن قدرتش کرد. به بالا نگاه کرد و نگاه موذی ویکتور را دید. دو خوناشام قدرتمند، یکدیگر را به اندازه ی یک نفس عمیق بررسی کردند، اما فریاد انکارِ بلندی توجه آنها را به لوییس و نگهبان باقیمانده جلب کرد، تا ببینند که لوییس چوب تیز نیزه مانندی را در حریف خود فرو کرد. ویکتور وقتی خوناشامش مرد، دمی فرو داد. دانکن برگشت تا او را ببیند که لرد خوناشام به جلو خم شد و مشتش را روی

سینه اش فشرد. انگار نگاه دانکن را روی خودش حس کرد که دستش را رها کرد و سرش را با نگاهی ستیز جویانه که هیچ ضعفی را به دشمنش نشان نمی داد، بلند کرد. «این غیر ضروری بود.» دانکن پس از لحظه ای مشاهده، از دو کپه ی خاکستر خوناشام با انزجاری مبالغه آمیز، قدم عقب گذاشت. او نگاهش را بالا آورد و با چشمان عصبانی ویکتور مواجه شد. «باید بهتر از اینا یادشون می دادی ویکتور.» ویکتور کاملا ثابت بالای میز ایستاده بود، نگاه خیره اش با نفرت می سوخت، همانطور که مهی خون آلود از قدرت، به چشمان قهوه ای اش رسوخ می کرد. دانکن همانطور که اورکتش را درآورده و…

دانلود رمان دانکن (جلد پنجم) بدون سانسور pdf بدون سانسور

دانلود رمان دورگه خونخوار از مائده شوندی – بدون سانسور

دانلود رمان دورگه خونخوار از مائده شوندی – بدون سانسور رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان دورگه خونخوار از مائده شوندی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

دختری به اسم ادرینا..دختری خشن و ترسناک..از جنس یخ..این دختر دلیل هم برای این که خشن و ترسناک هست هم داره..دلیلش پدر مادری هستن که اون رو از قلمرو و بُعد دنیاس خودشون با کتک و درد پرت کردن بیرون! اونم تو سن ۱۸ سالگی که معلوم میشه کی قدرت پادشاهی رو داره.

 ‌

خلاصه رمان دورگه خونخوار

سعی بر آروم کردن خودش داشت همه رو حس میکردم و میفهمیدم..بعد از چند دقیقه که فقط داشت با خودش کلنجار میرفت گذشت و من ریلکس نگاش میکردم که آرمان به حرف اومد: معنی این کارات چیه؟! واسه چی همچین کاری میکنی هااااااا؟! ها آخر رو با داد گفت که باعث عصبانیتم شد… با یه حرکت از جام بلند شدم شیشه توی دستم به سمتش پرتاب کردم که دقیقا خورد به گلدون کنار صندلیش درست همونطور که نشانه گرفته بودم..

آتریسا با این کار من هین بلندی کشیده بدو بدو رفت سمت برادرش..من_ ببین پسر جون فکر نکن با این کارات داری بزرگیت رو نشون میدی تو حتی انگشت کوچیکه منم نمیشی فهمیدی!!! جمله آخر رو بلند و تهدید آمیز گفتم ادامه دادم: حواست به خودت باشه ایندفه به گلدون کنار دستت خورد مراقب باش که خودتم مثل این گلدون خورد و خمیر نشی!! کل حرفام روبا تهدید خیلی غلیظی گفتم…  برگشتم سمت اهور که تمام مدت با سکوت بهم خیره شده بود نگاه کردم….

رفتم سمتشو روش خم شدم بوسه ای روی لپش زدم… تو گوشش زمزمه کردم: میدونی که حتی بیشتر از هر کسی قبولت دارم و دوست دارم پس لطفا تو دخالت و یا شلوغش نکن باشه اهورییییییی؟! اهور لبخندی زد و بوسه رو لپم زد و گفت باشه قشنگم برو استراحت کن…چشمام و بستم تونستم آینده و چیزی که تو ذهنش بود رو بخونم… میدونستم میدونستممممم!!! وااااایییی چقدر خوبه که بفهمی هنوزم تنها نیستی!! سفت بقلش کردم دم گوشش پچ پچ کنان گفتم: میدونستم هیچ وقت تنهام نمیذاری!

دانلود رمان دورگه خونخوار از مائده شوندی – بدون سانسور رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان سرمدگی (جلد دوم) اثر دگی (جلد دوم)  ریچل مید – نگارش قوی

دانلود رمان سرمدگی (جلد دوم) اثر دگی (جلد دوم) ریچل مید – نگارش قوی pdf بدون سانسور

دانلود رمان سرمازدگی (جلد دوم) از ریچل مید با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

رز احساس می کنه که در حال دور شدن از لیزا ست چون که زمان خیلی کمی با هم هستند و از طرفی  همچنان در کلاس های آموزشی دیمیتری  شرکت می کنه اما دیمیتری هم خیلی خشک و بی روح برخورد می کنه و هر دو این مسائل باعث شده که رز حس خیلی بدی داشته باشه تا اینکه روزی که قراره رز به همراه دیمیتری پیش یکی از معروفترین های اساتید دمپایرها بروند تا از رز امتحان گرفته بشه متوجه می شن…

خلاصه رمان سرمازدگی

چند ساعت پس از تماسی که دیمیتری برقرار کرد، گروه ویژه ی تجسس در محل حضور یافتند ؛ گرچه هر دقیقه انتظار ی که برای رسیدنشان می کشیدم، به اندازه یک سال می گذشت. سرانجام نتوانستم بیشتر از آن طاقت بیاورم و به ماشین برگشتم.دیمیتری خانه را بیشتر بررسی کرد سپس آمد و پیش من نشست.هنگامی که منتظر رسیدن گروه بودیم هیچ کداممان حرفی نزدیم. تصاویر وحشیانه ی داخل خانه مانند فیلم در ذهنم تداعی می شد. ترسیده بودم و احساس تنهایی می کردم. آرزو داشتم که میشد دیمیتری من را در آغوش بگیرد و به نحوی آرامم کند.

فورا خود را به خاطر خواستن چنین چیزی سرزنش کردم. برای هزارمین بار به خودم یادآوری کردم که او مربی من است. اصلا مهم نبود که در حال حاضر چه اتفاقی افتاده باشد، او هیچ وظیفه ای نداشت که به خاطرش من را بغل کند. علاوه بر این، می خواستم محکم باشم. احتیاج نداشتم که هر گاه اوضاع سخت می شد به آغوش کسی پناه ببرم. هنگامی که اولین گروه نگهبانان سر و کله اشان پیدا شد، دیمیتری درب ماشین را باز کرد و نگاهی به من انداخت. _باید ببینی چطوری انجام می شه. صادقانه بگویم، نمی خواستم آن خانه را بیشتر از این ببینم،

با این وجود به دنبالش رفتم. نگهبانان به چشمم غریبه می آمدند، اما دیمیتری آنان را می شناخت. همیشه به نظر می رسید همه را می شناسد. گروه متعجب شدند که یک دانش آموز نیز در صحنه وجود دارد، اما هیچ کدام به خاطر حضورم اعتراضی نکردند. همانطور که خانه را بررسی می کردند، پشت سرشان می رفتم. هیچکدام به چیزی دست نمی زدند، فقط در کنار اجساد زانو می زدند و آثار خون و شیشه های شکسته را بررسی می کردند. ظاهرا استریگوی ها علاوه بر درب ورودی اصلی و درب پشتی از جاهای دیگری هم وارد شده بودند. پشت سرشان می رفتم…

دانلود رمان سرمدگی (جلد دوم) اثر دگی (جلد دوم) ریچل مید – نگارش قوی pdf بدون سانسور

دانلود رمان رافائل خون آشام (جلد اول) از دی بی رینولدز – بدون سانسور

دانلود رمان رافائل خون آشام (جلد اول) از دی بی رینولدز – بدون سانسور pdf بدون سانسور

دانلود رمان رافائل خون آشام (جلد اول) از دی بی رینولدز با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

مالیبو، شهری در ایالت کالیفرنیا، محل استادان راک اند رول، هنرپیشگان هالیوود، زیبا رویان، ثروتمندان… البته خون آشامان.رافائل، خون آشامی نیرومند و محبوب، یکی از معدود مردانی است که زندگی و مرگ هزاران خون آشام در اختیار دارد و همه او را با لقب لرد می شناسند.اما این بار به خاطر حمله خشونت بار انسان ها به حریمش و ربودن تنها زنی که در دنیا به او علاقه دارد، دست به دامن یک کارآگاه خصوصی به نام سیندیا می شود تا او را بیابد.سیندیا لایتون،پلیس سابق،دختری باهوش وجذاب که از جاسوسی زن و شوهرها و همینطور کنکاش در حساب بانکی دیگران احساس کسالت می کند و…

خلاصه رمان رافائل خون آشام

رافائل مقابل میزش ایستاده بود و از پنجره اتاق به امواج بیکران اقیانوس خیره شده بود. نوری که از ماه کامل بر آنان می تابید، باعث می شد تا نقره فام به نظر برسند. هرچند این روشنایی در مقابل آفتاب کاملا ضعیف بود اما این تنها نور آسمانی بود که او اجازه داشت تا ببیند. کمی مکث کرد و از اینکه چنین افکاری به سراغش آمده بود، تعجب کرد. طی قرن ها به ندرت چنین اندیشه هایی می کرد. در باز شد و دانکن به درون آمد: -لونی رسید، سرورم. کمی سکوت کرد و در حالیکه پشت میزش می رفت، گفت: بفرستش داخل. دانکن سرش را خم کرد و بیرون رفت و لحظه ای بعد همراه با

«لونی میتر» به داخل برگشت. لونی برعکس چهره بشاشش، امشب ساکت، آرام و مطیع بود و مقابل رافائل مانند حیوان کوچکی در مقابل یک درنده عظیم الجثه قرار گرفته بود و امید داشت تا بتواند با هوش خود از این مهلکه بگریزد. مقایسه مناسبی بود. در میان خون آشامان رتبه خاصی نداشت. هنگامی که رافائل با او آشنا شد، لونی یک تهیه کننده ناموفق سینما ولی با روابط عمومی بالا و مناسب برای نفوذ به جامعه هالیوود بود. -سرورم، من در اختیار شما هستم. على رغم فضای ترسناک اتاق، رافائل از وحشت اولذت می برد.لونی آدم کم عقلی نبود. هرچند نمی دانست برای چه موضوعی احضار شده

است اما فهمید که پای مرگ و زندگیش وسط است و باید کاری کند تا شانس زنده ماندنش بالا برود. -بشین لونی. لونی لبخندی زد و آرام نشست: متشکرم، سرورم. رافائل به دانکن اشاره کرد تا برایش نوشیدنی بریزد. تو چند وقت پیش با یه کارآگاه خصوصی معامله کردی، لونی. یک زن. -بله سرورم. سیندیا لایتون. پلیس سابق لس آنجلس. پدرش هارولد لایتون، پولدار و سرمایه گذار بود. اون دختر… جون منو نجات داد. رافائل به جلو خم شد و پرسید: چطور؟ -تو یه کلوپ پایین شهر بودیم که افتضاح شد. صاحب کلوپ تو اتاق پشتی، مواد مخدر قاچاق می کرد. پلیس به داخل ریخت و همه رو دستگیر کرد…

دانلود رمان رافائل خون آشام (جلد اول) از دی بی رینولدز – بدون سانسور pdf بدون سانسور

دانلود رمان جابریل (جلد دوم)

دانلود رمان جابریل (جلد دوم) رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان جابریل (جلد دوم) از دی بی رینولدز با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

هوستن، تگزاس، شهر چکمه های کابویی، بیس بال، سفر به ستارگان و… درست دارم میگم؟ نه! غلطه! هوستن شهر جابریل است. جابریل یکی از هشت خون آشام قدرتمندی است که بر سر تا سر آمریکای شمالی حکومت می کنند. همانطور که شما نمی دانید، سیندیا لایتون هم نمی دانست که با چه هیولایی روبرو خواهد شد. او خیلی زود فهمید که همه خون آشام ها قلب رئوف ندارند.

خلاصه رمان جابریل

اتاق الیزابت در اولین واحد سالنی بود که به آشپزخانه ختم می شد. دقیقاً محل رفت و آمد خدمتکاران.همه اینها برای بود که به الیزابت توجهی نشود. یک نفر خیلی حسابگرانه او را محدود کرده و از روابط اجتماعی محروم ساخته بود.کلی آنها را به اتاقی راهنمایی کرد که فقط یک پنجره کوچک رو به بیرون داشت. آن هم فقط برای اینکه هوای تازه داخل شود. این اتاق خیلی دلگیره. مخصوصاً اگه صبح تا شب توش خودت رو زندونی کنی. اما الیزابت اینطوری بود و این حریم رو دوست داشت. سیندیا نگاه سریعی به درون انداخت و در اولین بررسی متوجه شد که در قفل ندارد. یک صندلی پشت بلند کنار

دیوار تکیه داده شده بود. دستی بر روی لبه آن کشید. پر از خراش و قلوه کن شده بود. اینطور که به نظر می رسید الیزابت قفل خودش را ساخته بود و با گذاشتن لبه صندلی به زیر دستگیره از ورود ناگهانی غریبه ها جلوگیری می کرد. باز جای شکرش باقی بود. سیندیا نگاهی به کلی انداخت و پرسید: شما باهم دوست بودید؟ کلی اخمی کرد و چشم غره ای به میرابل رفت. غباری از ترس چهره دختر خون آشام را فرا گرفت و سیندیا این را فهمید. میرابل به آرامی گفت: من احتیاج به تنفس هوای تازه دارم. میرم بیرون یه قدمی بزنم. اما قبل از اینکه خارج شود، مکث کرد و بدون اینکه سرش را برگرداند،

ادامه داد: من عاشق خواهرم هستم و اصلا دلم نمیخواد که اون مرد پیداش کنه. به دنبال این جملات به سرعت راه افتاد و در عرض یک ثانیه همه طول سالن را پیمود. کلی آنقدر صبر کرد تا مطمئن شود که صدایش را نخواهد شنید و بعد نگاهی ناراحت به سیندیا انداخت. سپس نگاه پرسشگری به سیندیا کرد و پرسید: من اصلاً دلم نمی خواد که احساساتش رو جریحه دار کنم اما… اون یه خون آشامه و هر چی که من در مقابلش بگم، مستقیم به گوش لرد جابریل می رسه البته تقصیر اون نیست اما اینطوریه دیگه. سیندیا نگاه خیره او را پاسخ گفت: می خوام بدونم وقتی الیزابت رو پیدا کنید، بعدش چه اتفاقی می افته؟

دانلود رمان جابریل (جلد دوم) رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان پیمان روح (جلد پنجم) از ریچل مید – فایل pdf

دانلود رمان پیمان روح (جلد پنجم) از ریچل مید – فایل pdf رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان پیمان روح (جلد پنجم) از ریچل مید با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

بعد از یک سفر طولانی و ناامیدکننده به محل تولد دیمیتری در سیبری، رز هاتاوی بالاخره به سنت ولادیمیر و نزد بهترین دوستش لیسا برگشت. تا فارغ التحصیلی چیزی نمانده و آنها منتظر زندگی واقعی پشت دروازه های آهنین آکادمی هستند. اما قلب رز هنوز در پیش دیمیتری است که می داند جایی آن بیرون است.

خلاصه رمان پیمان روح

شناختن رابرت دورو اسان بود. نه به این خاطر که شبیه به ویکتور بود حتی به خاطر هیچکدام از آنگونه به سوی یکدیگر دویدن های پرشور بین او و برادرش نیز نبود بلکه ذهن لیزا بود که مرا مطلع کرد رابرت را از طریق چشمانش دیدم هاله طلایی استفاده کنندگان روح، او را در گوشه رستوران همانند ستاره ای درخشان کرده بود این لیزا را غافلگیر کرد و او کمی سکندری خورد استفاده کنندگان روح در نظرش نایاب تر از آن بودند که بتواند به عادت کند. دیدن هاله ها چیزی بود که او میتوانست ببیند یا نبیند و دقیقا قبل از اینکه “خاموشش کند، لیزا متوجه شد

با اینکه هاله ی طلایی براق که در آدریان دیده بود را دارد، یک بی ثباتی نیز در آن حس می شود. جرقه رنگ های دیگر نیز در آن برق میزد آن ها رعشه دار بودند و سوسو می زدند در این اندیشه بود که آیا در آن یک نشانه از جنون روح قرار گرفته. چشم هایش در حالی که ویکتور به میز نزدیک میشد برق زدند، اما یکدی را بغل نکردند یا دست ندادند. ویکتور به سادگی در کنار برادرش نشست. بقیه ی ما برای یک لحظه به طور ناخوشایندی ایستادی سعیت بسیار عجیبی بود. اما آمدنمان دلیل داشت، و چندین ثانیه بعد، دوستانم و من به آن دو برادر دور میز

ملحق شدیم. «ویکتور…» رابرت با چشمانی گشاد نفس کشید شاید رابرت برخی از خصیصه های ظاهری داشکوف ها را داشت، اما چشمانش قهوه ای ،بودند نه سبز دستش با یک دستمال ور می رفت. نمیتونم باور کنم… خیلی وقت بود – خواستم ببینمت… صدای ویکتور ملایم بود، همانگونه که در تلفن نیز بود مثل این بود که با یک بچه صحبت می کند. «میدونم رابرت منم دلم برات تنگ شده بود.» «میخوای بمونی؟ میتونی برگردی و پیش من بمونی؟» قسمتی از من میخواست اعتراض کند که این ایده ی مضخرفی است، اما درماندگی در صدای رابرت ذره ی کوچکی…

دانلود رمان پیمان روح (جلد پنجم) از ریچل مید – فایل pdf رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان بوسه‌ی سایه (جلد سوم) از ریچل مید – به صورت رایگان

دانلود رمان بوسه‌ی سایه (جلد سوم) از ریچل مید – به صورت رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان بوسه‌ی سایه (جلد سوم) از ریچل مید با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

رز می‌داند که عشق ورزیدن به دیگر نگهبانان ممنوع است. لیزا بهترین دوستش، آخرین پرنسس دراگومیر، همیشه باید در ارجعیت قرار گیرد. اما زمانی که پای دیمیتری بلیکوف جذاب به میدان باز می‌شود، برخی از قوانین محکوم به شکسته شدن هستند.

خلاصه رمان بوسه‌ی سایه

شروع شد، اوایل روزها تفاوت خاصی با گذشته نداشتند. صبح‌ها تا ظهر موروی ها و دمپایرها در کلاس های جداگانه ای شرکت می کردند ولی بعد از نهار به هم می پیوستند. اکثر کلاس های کریستین همان‌هایی بودند که من ترم پیش گذرانده بودم، انگار دوباره برنامه ی کلاسی گذشته را دنبال می کردم با این تفاوت که دیگر در این کلاس ها دانش آموز نبودم. دیگر پشت میز نمی‌نشستم با مجبور نبودم هیچ کاری بکنم. اما از آنجایی که باید تمام وقت را با بقیه‌ی نگهبانان نوآموز ته کلاس بایستم، بیشتر احساس ناراحتی می کردم بیرون از مدرسه هم اوضاع از

همین قرار بود. موروی ها در درجه ی اول اهمیت قرار داشته و نگهبانان در سایه قرار می‌گرفتند تمایل زیادی برای اینکه با همتایان نو آموز مان صحبت کنیم وجود داشت مخصوصا زمانی که موروی ها در حال انجام کارهای خودشان بودند و بیشتر با یکدیگر صحبت می کردند ولی با این وجود هیچ کدام از ما تلاشی برای برقراری ارتباط نمی کرد. فشار و آدرنالین روز اول باعث شده بود همه ی ما رفتار خوبی داشته باشیم بعد از کلاس زیست شناسی، ادی و به نام « نگهبانی دو نفره» استفاده کردیم من به منظور دفاع سریع، نگهبان نزدیک بودم و همراه با لیزا و

کریستین قدم میزدم ادی نگهبان دور بود او دورتر قدم میزد و منطقه ی وسیع تری را برای تهدیدهای احتمالی بررسی می کرد. این تکنیک را برای ادامه ی روز هم تا زمان آخرین کلاس ادامه دادیم لیزا بوسه ی سریعی روی گونه ی کریستین گذاشت و به این ترتیب متوجه شدم که آن ها می خواهند از یکدیگر جدا شوند. در حالی که به کناری از سالن می رفتم تا از محل رفت و آمد دانش آموزان دور باشم با نگرانی پرسیدم شماها این ساعت برنامه تون یکی نیست؟ ادی فهمید که قصد جدا کوران شدن داریم و بست نگهبانی دورش را رها کرد تا برای صحبت کردن به ما بپیوندد…

دانلود رمان بوسه‌ی سایه (جلد سوم) از ریچل مید – به صورت رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان راجموند (جلد سوم) از دی بی رینولدز – فایل pdf

دانلود رمان راجموند (جلد سوم) از دی بی رینولدز – فایل pdf pdf بدون سانسور

دانلود رمان راجموند (جلد سوم) از دی بی رینولدز با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

بوفالو، نیویورک: آبشارهای رعدآسا، تیم های ورزشی بزرگ و… لرد خون‌آشام‌ خائنی که به آرامی عقلش را ازدست می دهد.راجموند گرگر یک خون‌آشام‌ و ارباب بی‌چون و چرای نیویورک سیتی است. او مطیع هیچکس بجز ارباب خود نیست.کریستوف،لرد خون‌ آشام‌ تمام شمال شرقی آمریکاست و پایگاهش در بوفالو و نیویورک‌سیتی است.او خون‌آشامی پیر است. خیلی پیر.فهمیدنش آسان است چون به آرامی درحال از دست دادن عقلش است. راجموند به وسیله ی اربابش به بوفالو فراخوانده می شود؛ اربابش را غیر قابل دسترس و ضعیف می‌یابد و می‌داند که اگر اقدامی انجام نشود قلمرو از هم می پاشد…

خلاصه رمان راجموند

سارا در یک ماشین شاسی بلند بزرگ (اس یو وی) مشکی رنگ نشسته بود و جنب و جوش شهر را از شیشه دودی آن نگاه می کرد و احساس یک بازیگر خرده پا را داشت که در یک فیلم جاسوسی که رئیس جمهور را در یک پایتخـ ـت بیگانه جا به جا می کردند، بازی می کرد. او منتظر بود تا آدم بد ها با اسلحه های مشتعل جلوی آن ها بپرند. اگر چه با فکر کردن به این موضوع تقریباً مطمئن بود که دستگاه محرمانه دولت ممکن بود از این خون آشام ها انعام گرفته باشد. سه تا اس یو وی بودند که دو تا از آن ها از جلو و عقب حرکت می کردند و پر از خون آشام های گنده بی احساس بودند. او در خودرو

وسطی با سین و رافائل و مباشر رافائل، دانکن نشسته بود. در صندلی های جلو دو نفر از افراد امنیتی نشسته بودند که یکی از آن ها محافظ سین، جورو بود. به نظر می رسید که او همه مسائل امنیتی را اداره می کند. همه خون آشام های محافظ لباس پشمی زغالی رنگ مجلل پوشیده بودند که بایستی به طور سفارشی درست شده باشند چون که بعضی از لباس ها دقیقاً سایز کسانی بودند که آن ها را پوشیده بودند و چقدر غیر عادی بود؟ آخرین چیزی که برای خون آشام های محافظ به ذهن می رسید لباس پشمی زغالی رنگ بود… حتی تنها خون آشام مؤنث بین آن ها نیز یکی از همین لباس ها را پوشیده بود…

و به نظر می رسید می توانست سارا به دو قطعه تقسیم کند که احتمالا هم می توانست. دانکن هم همان چیز را ولی با کراوات و پیراهن متفاوت پوشیده بود. و البته لباس های رافائل احتمالا بیش تر از حقوق سه ماه سارا به عنوان یک دستیار پرفسور، ارزش داشتند. او به لرد خون آشام که روی صندلی های میانی، جلویش نشسته بود و بازویش را دور سین انداخته بود نگاه کرد. سرهایشان را به هم نزدیک کرده بودند و با زمزمه با هم صحبت می کردند. سارا بایستی اقرار می کرد که از او می ترسد. رافائل بسیار خوش قیافه بود، یک شاهکار مجسمه سازی که جان گرفته باشد. اگرچه به ندرت چیزی گفته بود…

دانلود رمان راجموند (جلد سوم) از دی بی رینولدز – فایل pdf pdf بدون سانسور

دانلود رمان پیمان خونین (جلد چهارم) اثر ریچل مید – بدون سانسور

دانلود رمان پیمان خونین (جلد چهارم) اثر ریچل مید – بدون سانسور pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان پیمان خونین (جلد چهارم) از ریچل مید با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

حمله‌ی اخیر به آکادمی سنت ولادیمیر تمام جهان موروی‌ها را ویران کرد. بسیاری مرده‌اند و سرنوشت کسانی که استریگوی‌ها با خود برده‌اند، بسیار بدتر از آنهاست. خالکوبی‌ای نادر اکنون بر گردن رز نقش بسته است، علامتی که می‌گوید او آنقدر استریگوی کشته که شمارشان از دستش خارج شده. اما تنها یک قربانی است که اهمیت دارد … دیمیتری بلیکوف.

خلاصه رمان پیمان خونین

اگر هر وقت دیگری بود،  با کمال میل دوست داشتم مسکو را بگردم. سیدنی برنامه‌ی سفرمان را طوری چیده بود که به محض اینکه به مسکو می رسیدیم فقط چند ساعت وقت داشتیم اطراف را بگردیم و وقت را بگذرانیم، گرچه، سیدنی اصرار داشت تا قبل از تاریک شدن هوا به ایستگاه برگردیم. با وجود ادعاهای من در مبارز بودن و محافظان خالکوبی شده ام، سیدنی باز هم حاضر نبود ذره ای خطر کند. برای من فرقی نداشت وقت اضافیمان را چگونه بگذرانیم. تا وقتی که به دیمیتری نزدیکتر می‌شدم، هیچ چیز دیگری اهمیت نداشت.

بنابراین بی هدف با سیدنی راه افتادیم، اطراف تماشا می کردیم و به ندرت حرفی بینمان رد و بدل میشد. اولین باری بود که به مسکو می آمدم. شهر زیبا و پر رونقی بود و شلوغ و پر از تاجر. می‌توانستم چند روز را فقط به خرید و رستوران گردی بگذرانم. جاهایی که کل عمرم فقط درباره شان شنیده بودم مثل کرملین، میدان سرخ، تئاتر بولشوی، همه شان حالا دم دستم بودند. با وجود جذابیتی که شهر داشت، بعد از مدتی سعی کردم چشم و گوشم را به روی دیدنی ها و هیاهوی اطراف ببندم، چون مرا یاد… خب دیمیتری می انداختند. قبلا دائم

از روسیه برایم حرف میزد و قسم بالای قسم که عاشق آنجا خواهم شد. یک بار بهم گفت: واسه تو مثل یه قصه‌ی پریان میمونه. پاییز پارسال موقع تمرین های قبل از شروع مدرسه، درست قبل از باریدن اولین برف بود. هوا مه آلود بود و شبنم همه جا را پوشانده بود. دیمیتری دوست داشت موهایم را آزاد دورم بریزم اما موقع تمرین های رزمی موهای بلند توی دست و پا بود. در حالی که موهایم را دم اسبی می‌بستم جواب داده بودم: شرمنده رفیق، بورگ و موسیقی عهد بوق به درد هیچ پایان خوشی که من تاحالا تجسم کرده‌م نمیخورن.بعد از آن،نیشخندهای کمیاب و…

دانلود رمان پیمان خونین (جلد چهارم) اثر ریچل مید – بدون سانسور pdf رایگان بدون سانسور

موضوعات
درباره سایت
جواهری
جواهری رمان وبسایت اصلی دانلود رمان رایگان ایران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " جواهری " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.