دانلود رمان ماهور از بهار اشراق با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ماهور خانم دکتر زیبا و جذابی که با مرگ پدر و مادرش بعد از سال ها از امریکا به ایران برمیگرده. به خاطر اتفاقاتی سفرش طولانی تر از اونچه که فکرش رو میکنه میشه… خواهر برادر کوچکتری که کسی رو جز اون ندارن و برادر بزرگی که معتاده. باعث میشه برای مدتی ایران بمونه که با پیشنهاد صیغه از طرف پسرعمه متاهلش کاوه مواجه میشه. از طرفی عکسهای بدون پوشش در آغوش کاوه به دست زن کاوه میرسه که …
خلاصه رمان ماهور
بعداز رفتن آن ها دوباره ذهنش مشغول دختر همسایه شد. این کمپ به علت هزینه هایش زیادی خلوت بود گاهی حتی پیش می آمد روزی یک بیمار هم نداشت. معمولا معتادها از پس هزینه های این چنینی بر نمی آمدند خودش هم فقط به خاطر کتابی که در مورد ترک اعتیاد داشت می نوشت؛ اینجا می آمد که از همه قشرها مریض داشته باشد. اگر نه که پزشک بودن از نظرش معنای فراتر از این داشت که در این اتاق بشیند و چای بخورد. پزشک بودن از نظر او زمانی بود که در بیمارستان تامین اجتماعی کار می کرد و مجبور بود روزی دویست مریض
را حتما ویزیت کند و وقت سر خاراندن نداشت. آن سال ها از بس تحت فشار بود زخم معده گرفته بود اما باز هم وجدان کاری اش راضی بود و حس می کرد رسالتش را به عنوان یک پزشک درست انجام داده است. در تمام مدتی که مشغول توضیح دادن برای دختر همسایه بود دخترک بی صدا نشسته بود و چیزی نمی گفت. نمی دانست حرف هایش را متوجه نمی شد که هیچ سوالی نمی پرسید یااینکه خیلی به خودش مسلط است که حتی وقتی در مورد تبعات کشیدن شیشه برایش گفت هیچ عکس العملی از او ندید. معمولا خانواده ها نسبت به این
قسمت قضیه واکنش شدیدی نشان می دادند و خانم ها به این جای کار که می رسید، زیر گریه می زدند. اما وقتی که دید او هیچ عکس العملی نشان نمی دهد از روی بدجنسی علائم را پررنگ تر از آنچه که بود؛ گفت تا ببیند عکس العملش چیست اما دریغ از یک قطره اشک یا تعجب یا سوال فقط دست های گره کرده اش را کمی در هم فشرده بود.شاید هم به خاطر آشنا بودن نمیخواست جلوی چشم او گریه کند و غرورش را بشکند در هر صورت باید بغض می داشت ولی وقتی از او خواسته بود که این قضیه بین خودشان مسکوت بماند هم صدایش عادی بود …