دانلود رمان بوسه بر تابوت ها (جلد دوم) از ایلین شریدر با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در جلد ۱ الکساندر بعد از اتفاقی که در پایان شب مهمانی بین اون و راون میفته از قصر میره. و راون که شدیدا اون رو دوست داره و به اون علاقه مند شده برای پیدا کردنش به خونه ی عمه لیبی میره. اینکه از کجا متوجه میشه الکساندر در کدام شهر هست رو خودتون دنبال کنید.اون به باشگاه تابوت ها میره. ولی چطور با وجود سن کم زیر ۱۸ سال اون رو به باشگاه راه میدن رو هم بخونید. اون یک برادرکوچک تر از خودش داره که هیچ وقت اون رو به اسم صدا نمی کنه. چون از اون خوشش نمیاد و فکر میکنه که اون احمقه. اسم برادر اون بیلی هست( یک نابغه کوچک)…
خلاصه رمان بوسه بر تابوت ها
صبح روز بعد با سرعت تمام به سمت از انس مسافرتی ارمسترانگ دویدم و قبل از اینکه اژانس باز شود به آنجا رسیدم . صدای کلید را که در قفل می چرخید و باز شدن قفل ها را از پشت سرم شنیدم این جانیس آرمسترانگ مالک آنجا بود ، مشتاقانه پرسیدم : ” روبی کجاست ؟ ” در حالی که در را باز می کرد جواب داد : اون روزهای سه شنبه تا بعد از ظهر نمیاد . ” نالیدم : “بعد از ظهر ” او در حالی که جلوتر می آمد گفت : ” راستی ، چیزی درباره پیش خدمت الکساندر می دونی ؟ ” پر سینم ” مرد نفرت انگیز ؟ منظورم اینه که جیمسون ؟ ”
او در حالی که چراغهای دفتر را روشن و ترموستات را تنظیم می کرد اعتراف کرد : ” اونا با هم قرار داشتند ” ساده لوحانه پرسیدم : ” چطور پیش رفت ؟ ” جانیس بعد از اینکه کیفش را در کسوی میزش گزاشت ، کامپیوترش را روشن کرد و به من و گفت : ” از قبل خبر نداشتی ؟ اون پیداش نشد . و با وجود جذابیت روبی ، اون باید خیلی خوش شانس بوده باشه که رویی حتی بهش نگاه کرده ” من بیشتر فشار آوردم اون گفته چرا قرار رو کنسل کرده ؟ ” “نه، فکر می کردم الکساندر بهت گفته” او سری تکان داد و گفت:
” به مرد خوب خیلی کم پیدا میشه اما می دونی ، تو الکساندر رو داری ” لب های سیاهم را گاز گرفتم . او در حالی که به ساعت اژانس مسافرتی آرمسترانگ نگاه می کرد گفت : ” هی ، برای مدرسه دیرت نشده ؟ ” ” من همیشه دیر می کنم ، جانیس ، می تونی آدرس روبی رو بهم بدی ؟ ” ” چرا پس نمی کنی و آخر روز بر نمی گردی ؟ ” ” اخه اون جعبه آرایشش رو پیش من جا گزاشته … ” جانیس پیشنهاد کرد : ” چرا اینجا نمی زاریش ؟ ” درب جلویی باز شد و روبی وارد شد . من او را در شلوار جین و در حالی که یک سیگار و…
دانلود رمان بوسه های خون آشام (جلد اول) از ایلین شریدر با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این مجموعه درباره یک دختر ۱۶ ساله به نام راون مدیسون است که همیشه لباس های تیره میپوشد. هنگامی که ساکنین جدیدی در یک عمارت قدیمی و رها شده ساکن می شوند شایعات شروع به پخش شدن می کند. هر کسی در شهر کوچک راون مدیسون اشاره دارد به Dullsville و معتقد هستند همسایگان جدید در واقع خون آشام هستند…
خلاصه رمان بوسه های خون آشام
نشان رسمی رود به شهر من را باید می گذاشتند” به دالس ویل خوش امدید، بزرگتر از یک غار، اما به اندازه کافی کوچک که سر در گمتان کند.” جمعیتش به نظر تقریبا هشت هزار نفر بود، اب و هوای به شدت ملال اورش در تمامی طول سال افتابی بود ، مثل این بود که در شیرینی پزی کار بکنید و مملو از زمین های زراعتی بزرگ، این دالس ویل بود. قطار ساعت هشت و ده دقیقه هر روز در زمانی اشتباه از سمت راست شهر وارد می شد و از میان کشتزارها زمین های گلف، تراکتورها و گاری های می گذشت. من که فکر می کنم شهر عقب مانده بود.
چطور ممکن است که در سر زمینی ذرت رشد کند و گندم در ان به شدت از بیابان های ماسه ای هم کمتر باشد؟ دادگاهی با یک صد سال عمر درست در میدان مرکز شهر قرار داشت، من به اندازه کافی دردسر درست نکرده بودم تا پایم به انجا باز شود. بوتیک، اژانس مسافرتی، فروشگاه کامپیوتر، گل فروشی و یک سینما تئاتر درجه دو همه با خوشحالی دور میدان مرکز شهر قرار داشتند. ارزو می کردم که ای کاش می توانستم خانه مان را روی چرخ های فلزی بر روی خط اهن قرار دهم و از شهر بیرون ببرم. اما ما درست در جایی که متعلق به ما بود زندگی می کردیم.
تنها مکان هیجان انگیز در اینجا قصری متروکه در بالای تپه بنسون هیل بود که یک بارونس تبعیدی در گذشته انجا زندگی کرده بود و در تنهایی مرده بود. در دالس ویل من تنها یک دوست داشتم، یک دختر کشاورز، بکی میلر، کسی که بیشتر از من بد نام بود. وقتی که من در سال سوم بودم رسما او را ملاقات کردم. روی پله های مدرسه منتظر نشسته بودم تا مادرم به دنبال من بیاید. (طبق معمول دیر کرده بود) حالا او داشت سعی می کرد تا یک کارمند شرکت باشد.من متوجه صدای گریه های نوزاد مانند دختر شیطانی که در پایین پله ها کز کرده بود شدم…
دانلود رمان دهکده خون آشام (جلد سوم) از ایلین شریدر با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در این جلد بعد از بازگشت الکساندر و جاگر و لونا همه چیز در شهر کوچک دالس ویل تغییر میکنه. ترور که از بچگی با اون لجبازی میکرده با لونا آشنا میشه. و جاگر برنامه ای ترتیب میده تا لونا و ترور در قبرستان (که یک مکان مقدس برای تبدیل شدن هست) با هم قرار بگذارند و در اون قرار لونا ترور رو تبدیل به یک خون آشام کنه. الکساندر و راون متوجه میشن ولی در شب جشن با چیزی دیگه ای روبرو میشن. و بعد از اون ولنتاین وارد صحنه میشه…
خلاصه رمان دهکده خون آشام
باید روی تابلوی خوش آمد گویی به شهر من می نوشتند “به دانس ویل خوش امدید، صبر کنید تا گازتان بگیرند و برای اید زندگی کنید” شهری که من همیشه انرا به نام ملال اور می نامیدم دیگر خسته کننده نبود. حالا دیگر نه تنها من با یک خون اشام قرار می گزاشتم، بلکه دو فناناپذیر دیگر هم در این شهر زندگی می کردند. کسانی که بزرگترین مشغله ذهنیشان این بود که قیمتی ترین مدلهای پرادا را خریداری کنند یا آخرین مد لباس های گلف زنانه را بپوشند. من تنها قانی ای بودم که از هویت واقعی خون اشام های
جدید ساکن اینجا خبر داشتم و داشتم می مردم تا اطلاعاتم را برای پیام دالس ویل افشا کنم. تیتر روزنامه حتما اینطوری بود، دختر وحشی بهترین است، راون مدیسون به خاطر کشف نامپراها جایزه نوبل را برد، زیر آن هم یک عکس رنگی از من، لوتا، جاگر و الکساندر قرار داشت و تنها من بودم که انعکاسی در ایته پشت سرمان داشتم اگر این راز را افشا می کردم ، زندگی ام به عنوان یک بیگانه تبدیل به چهره مشهور در تمام کشور می شد. احتمالا با کلاس ترین ماشینها را می راندم و ناشرم مرا با یک جت شخصی به
توری به دور دنیا می برد. با شبکه های سی ان ان. اوپرا و ام تی وی مصاحبه می کردم تا خاطراتم را منتشر کنم خون اشام وحشی. دستیار شخصی ام مطمئن می شد که من همیشه در نمایش هایم یک کاسه ادامس خفاشی و در هر مصاحبه ای اتاقی را داشته باشم که سبز رنگ است و به طور کامل تاریک است. آرایشگر شخصی ام همیشه از پشت سر مرا دنبال خواهد کرد خالکوبی های بدنم را عوض می کند، موهای مصنوعی ابی را به موهایم اضافه می کند و آخرین نمونه لباسهای سیاه رنگ مد روزم را برایم می آورد….