دانلود رمان صرفا جهت اینکه خرفهم شی از آوین با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سارا صداقت دانش اموز سال اخر دبیرستان و به نوعی پشت کنکوریه. تو هشت سالگی پدر و مادرشو از دست داده و پیش دایی زن دایی و پسر داییش فرشاد که رفتار ازار دهنده ای برایش دارد زندگی می کند. سارا تصمیم میگیرد مستقل شده و در منزل ارمان پناهی که مردی خشن است و رفتار تحقیر امیزی دارد مشغول می شود. فرشاد هنوز هم مثلا دلدار دختر خاله اش است و به دنبالش… پناهی از سارا به جبران نجات جانش می خواهد که در میهمانی اش نوشیدنی سرو کند…
خلاصه رمان صرفا جهت اینکه خرفهم شی
دو هفته بدون هیچ اتفاقی گذشت و فکرم یه کم اروم گرفته بود. نمی ذاشتم خونه ی پناهی اونقدر کثیف شه که بخوام خیلی خودمو درگیر نظافت کنم و حواسمو سف و سخت داده بودم به درسا و شکر خدا همه ی معلما هم راضی به نظر می رسیدن. مریم هم از اون روز دیگه حرف پدر مادرو جابه جایی خونه رو وسط نکشیده بود. خیلی شیک و مجلسی و راضی داشتم کارمو می کردم و درسم رو میخوندم. ۴ شنبه بود و با یه کیسه پر خرید و مایحتاج رونه ی خونه ی پناهی بودم. همونطور که داشتم اهنگ گناهی ندارم محسن یگانه رو می خوندم چند
ضربه به در زدم کسی درو باز نکرد و باز هم چند ضربه ی دیگه کیسه رو روی زمین گذاشتم و برگشتم که تکیمو بدم به در… که با دیدن فرشاد روبه روی ماشینش در جا خشک شدم… _تو…تو … اینجا چیکار میکنی؟؟؟ عصبانی به نظر می رسید. اخماشو تو هم گره زد و گفت این دقیقا سوال منم هست نه حوصله ی بحث دارم نه چیز دیگه، سوار ماشین شو ببینم. یه پیرهن آبی روشن پوشیده بود با یه شلوار سفیده ریش منظم و ساعت مردونه لونژین…. سوییچ زد فورشم که تو دستش بود نگاهمو از رو تیپ و قیافش که هنوزم غافلگیرم می کرد برداشتم.
_ببین فرشاد … پسر دایی محترم بنده تعجب کرد. (تا حالا اینطوری باهاش حرف نزده بودم) من دیگه نمیتونم تو خونه ی شما زند.. _اولا تو خیلی بیجا کردی دوما گفتم سوار شو کارت دارم. اخم کرد. جذابیت صورتش بیشتر شد. تغییرش خیلی ناگهانی غیر منتظره و… عالی بود… – کار دارم بعدا چیکار داری هان؟ عصبانی شده بود و صداش بالا می رفت… اومد سمتم یه لگد به در زد و گفت تو این خراب شده چیکار داری؟ پاشدی اومدی لواسون تو خونه غریبه چه غلطی میکنی؟ از بس بلند داد میزد چشمامو بسته بودم. فریادش جسارتمو برده بود بالا…