دانلود رمان فردا به وقت تو از یاسمن راد با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
با آشنایی اتفاقی آسمان پارسیان، دخترِ خانوادهای سرشناس با برندهی ناشناسِ یک مسابقه رالی غیرقانونی گذشتهای پرماجرا روی لحظه به لحظهی زمان حال سایه میاندازد! پیوست:رمان در دو زمان روایت خواهد شد.زمانِ حال با راوی سوم شخص و گذشته از دیدِ شخصِ اول خاطرات، یعنی دختری به اسمِ نورا که با آسمان هم بی نسبت نیست! یک شب قبل از عروسی حسام پارسیان معشوقهاش به جای همسرش مورد تعرض سه ناشناس قرار میگیره،معشوقهای که با عروس فرداشب بی نسبت نیست!
خلاصه رمان فردا به وقت تو
حرفت اینه که چه تضمینی وجود داره که من نشم اون دردسری که دارم هشدارش رو میدم! درسته؟ نه حرفم دقیقا این نبود دوست داشتم رک و پوست کنده بپرسم با مادرت برنامه ات را درمیان گذاشتی تا بفهمی آرزوهای او کجا و پیشنهاد الان تو کجا…لحنش بوی خاطره میداد با هر بار تکرار صدایش در گوشم، نورای سرگردان و تنها در خاطرم زنده می شد. با دیدن چهره ی وحشت زده ام نگاهش مهربان و حمایت گرانه شد.
رنگ زیبایی که به ندرت در زندگیم تجربه کرده بودم. همان رنگی که هیچوقت در چشم امید ندیدم همان رنگی که میان جنگلی های او هرچه گشتم پیدایش نکردم و روزها خودم را بخاطرش گول زدم مردهای زندگی من در خرج این نوع نگاه برایم حسابی خساست کرده بودند. شاید برای همین از دست و دلبازی مرد مقابلم حیران و ترسیده بودم. بدون آنکه تغییری در آرامش لحنش ایجاد شود، لب زد: من نمی خوام اذیتت کنم، هرجا که تو نخوای…
برای گفتن ادامه ی ،حرفش به شدت بی قرار و گرفته به نظر می رسید. دیگه ادامه نمیدیم. تلاقی نگاه هایمان را به گردن قوانین جاذبه انداختم، ما دو جنس مخالف با احساسات و جاذبه های متفاوت از نوع زن و مرد بودیم و حق داشتیم لحظه ای مات هم بمانیم هیچ چیز قابل توضیحی هم بی شک در میان نبود این خود تویی که تصمیم میگیری کی و چطوری تموم شه. همه چیز جمله اش واضح بود غیر از آن «چطوری» که خیلی خاص هم ادا شد. لحنش تحکم عجیبی عجیبی گرفت. من فقط یک شرط دارم…